۲۹۰۶۲۰۱۵دنیا به تلاش پاسخ می دهد نه به بهانه های کودکانه

سلام خوبید؟

نمیدونم چرا من باید هی یه بلایی سرم بیاد دنیا می خواهد سر به سر من بزاره گویا بد رقمه گیر داده بهم 

شنبه که اونجوری بودم و با اون حال خراب و گیج به سختی عصرش نشستم سر درس و خوب هم پیش رفتم خوشحال و خندون بودم یکشنبه صبح با گردن درد از خواب بیدار شدم بد جور ها نمیدونم جهت تخت را عوض کردم اینجوری شدم یا مال درس خوندن بود که بدن عزیزم عادت نداره بهش 

به سختی تا عصر خودمو کشندم و درس خوندم . باز هم خوب بود موبایل ها خاموش و تمرکز سر جاش 

عصر که موبایلو روشن کردم دیدم یا خدا ۴۵۰ تا نوتیفیکشن از گروه بچه های مکه داشتم و همین جور اضافه می شد نشستم به خوندن و بعد هم یه ذره جیغ جیغ کردم سرشون که من میرم سر درسم کم حرف بزنین موبایلو خاموش کردم باز یعنی برم سر درسم . ساعت ۷ بود از صبح هی می خواستم جهت تخت را عوض کنم اما چون جنس خودمو میشناسم که فوری پشته هر کاری که دست بزنم درس تعطیل میشه هی به خودم گفته بودم شب وقتی همه کارها تموم شد عوض میکنم که  اشتباه کردم و کاری که نباید را کردم پشتش جارو بزن طی بزن و بعد هم برم دوش بگیرم خودش دو ساعت طول کشید امدم از حموم بیرون داغ بودم گردن درد محترم یادم رفت و نشستم به موبایل بازی بیست دقیقه .

بعد هم چون موهام فر است سشوار نمیشه زد خودش یواش یواش تا شب خشک شد فکر کنم نم داد موهام  از همون قبل خواب یه ذره حس درد باز آمد سراغم بالشت سفرم را گذاشتم زیر سرم که مثلا خوب باشه زیر سرم اما خدا نصیب هیچکس نکنه از صبح با چنان گردن دردی بلند شدم که اصلا نمیتونم گردنمو تکون بدم 

عین روبات شدم بدبختی دوست دانشگاهم هم می خواست دلمه بپزه برام چند بار گفته بود دیگه من گفته بودم دوشنبه میام یونی که زشت بود نرم با بدبختی رانندگی کردم هی خواستم برم یک کم کتابخونه درس بخونم اما هم صبح سارا زنگ زد دیر شد هم دیدم با این درد خیلی سخته فقط رفتم دلمه را گرفتم و آمدم که دوستم یادم آورد به چسب هایی که گرم نگه می داره واسه درد خوبه . رفتم سر راه گرفتم زدم اما هیچ فایده ای نداشته از ظهر تا حالا زدم.

 هیچی درس نخوندم و خیلی ناراحتم اما اصلا نمیشه بس که درد دارم حتا نشد کتاب متفرقه را هم بخونم خلاصه که داغونم 

این چند خط را هم دقیقا دو ساعت است دارم می نویسم گفتم فقط چند خط بنویسم امیدوارم فردا خوب شده باشم دیگه 

*** برای سارا دعا کنید اتفاق های خوبی در راه نیست 

نظرات 6 + ارسال نظر
استیکر تلگرام سه‌شنبه 16 تیر 1394 ساعت 05:14 http://www.stickertel.mihanblog.com

با سلام خدمت شما دوست گرامی
مطالب وبت خوب بود
به وبلاگ منم سر بزنید
یه وبلاگ پره استیکر تلگرام رایگان که برای همه ایرانیان عزیز گذاشته تا لذت ببرید ازش
منتظرتونم ... با نظرتون خوشحالم کنید
پایه تبادل لینک هم هستم ;)

ممنون

آنا پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 11:39 http://aamiin.blogsky.com/

دلمه؟! دلمه چی؟ من دلمه دوست دارم. بگو دلمه برگ مو نبود. من دلمه می خوام. دلمه چی بود؟

شرمنده همونی بود که گفتی جات خالی منم خیلی دوست دارم

سجاد سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 07:46 http://designy.mihanblog.com

سلام دوست عزیز. وبلاگ بسیار پربازدید و خوبی داری. بهت تبریک میگم. اگر دوست داری با کمترین هزینه صاحب بنر، لوگو یا قالب اختصاصی و یا کارت ویزیت و... با من تماس بگیر. میتونی نمونه کار ها رو هم توی وبلاگم ببینی. منتظرت هستم.
آیدی یاهو:mr.en75
شماره: 09373468621

دزی دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 17:50

انقدر که تو فکر منفی می کنی آخه. بلا چیه دهتر؟ از کوتاهی و کم توجهی خودت به خودت این بلا سرت اومده. کیسه آبگرم نداری بزاری رو گردنت؟ یا یه مسکن یا شل کننده عضلات. نبینم انرژی منفی بوی به خودتا
قوی باش و محکم. حالا امروز درس نخوندی دوباره از فردا پشتش رو می گیری و می افتی رو غلتک.
ایشالله برای همه فقط اتفاقهای خوب بیفته. سارا هم همینطور.
راستی تو دلت پاکه. خواستم بگم پدرم فردا عمل داره اگه میشه براش دعا کن.

همه کاری کردم اثر نداره نمیدونم چرا خوب نمیشه
مرسیی دوست لطف داری برام دعا کن
خوشحالم که بابا خوبن

کمند دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 17:30

ای بابا بنظرم میرفتی یه ماساژ میگرفتی من هلاک ماساژم
بعدم این کارا رو وقتی سالمم هستی نکن دختر چه برسه به درد
به به دلمه دستش درد نکنه

میترسم کمند اخه درس که نخوندن تازه نزنن ناک اوتم کنن
جات خالی

نورا دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 14:37 http://greenmoneyy.blogsky.com/

رمزها در رمضان است، خدا می داند
برتر از فهم و گمان است، خدا می داند
موسم بندگی چشم و زبان و گوش است
نه همین صوم دهان است خدا می داند
بار عام و، همه مهمان خداوند کریم
ماه آزادی جان است، خدا می داند . . .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.