۲۹۰۵۱۵ فراخوانی بیداری

سلام دوستهای عزیزم

امیدوارم همه خوب و خوش باشید 

این بلاگفای بی ادب که گویا قصد درست شدن را نداره دیگه منم به جند نفری که همیشه دنبالم میکنند اطلاع دادم که اینجام 

راستش از دوشنبه رفتم کتابخونه با اینکه کند پیش رفتم اما خیلی خوب بود و راضی بودم تا دیروز که خاله پری مهمونم شدند و حسابی افتادم جوری که امروز هم نتونستم برم امیدوارم فردا بتونم برم 

به سختی دارم تایپ میکنم نرم افزار گوگل که همیشه باهاش تایپ میکردم کار نمیکنه مجبور شدم ورق بچسبونم رو دکمه های کیبورد بتونم فارسی تایپ کنم 

میدونم خودم کاری نیست تو دنیا که من نکنم دیییییی

خیلی حرف دارم بزنم ولی اینحوری که نمیشه اوف هنوز ننوشته انگشت درد گرفتم 

بیجاره تایپیست ها 

اینقدر این وبلاگ اون وبلاگ شدم که همه دوستهام رو از دست دادم یادش بخیر ولی اولین وبلاگم سمیر یادته؟

جقدر ولی خوبه که هنوز خیلی از دوستهام را دارم یعنی دوستهای واقعیم موندن باهام 

با اینکه الان خوندن خاطرات گذشته ازارم میده ولی به هر حال اونها هم جزیی از زندگی من بودن امیدوارم نزنم بترکونمشون اخه جدیدا تحمل دیدن عکسای سابق را ندارم منم که میشناسید فوری باید جیزی که ازارم میده رو از ذهنم بندازم بیرون 

الان دقیقا یک حصار تنهایی دور خودم کشیدم و دلم هم نمیخواهد هیچکس تو این تنهایی وارد بشه حتی سما که یه جورایی باقیمانده نسل دایناسورهاست 

خدا را شکرخط موبایلم هم بعد ۷ سال ترکید و خیلیا که حضورشون ازاردهنده بود شماره جدیدم را ندارند 

در راستای درس خوندن صبح ها که میرم کتابخونه اینترنت گوشیمو خاموش میکنم و شب بها روشن و واقعا موثر بوده ها 

یک جند تا کتاب هم با خودم از ایران اوردم که عالی هستند و جمله های کلیدیشو بزرگ نوشتنم زدم به دیوار عکس چند تاشو براتون می زارم بعدا ولی خیلی خوبه باشد که ملکه ذهنم بشه 

من بیشترین چیزی که باید یاد بگیرم اینه که من حلال مشکلات مردم نیستم که دایم با کمک به اونها خودمو داغون میکنم و اینکه خودمو بیشتر دوست داشته باشم 

برام دعا کنید که بتونم درست بشم 

مج دستم جدی جدی درد گرفت هاها 

همینو بفرستم هوا سعی میکنم زرنگ تر بشم ببینم میتونم چند تا عکس هم براتون بزارم یا نه 

پس فعلا بای بای 

زودی میام ها 

نظرات 2 + ارسال نظر
کمند شنبه 9 خرداد 1394 ساعت 04:45


خونه نو مبارک باشه،
آفرین به دوست زرنگم ،بچسب به درسات زودی تموم شه.
خودمونیما مدتی دوربودی ability تو ازدست دادی،پستهای طوووولاااانیییی یادته؟الان یه فسقله نوشتی خسته شدی
ان شالله موفق باشی،خیلی اینطوری بده همش آدم احساس سواستفاده داره

فدات شم از دست بلاگفا مجبور شدیم دیگه
انشاالله دعام کن کمند جونم
هاهاها خیلی خندیدم اره خو صد در صد بی تاثیر نیست ولی اینکه گوگل هم باهام همکاری نکرد مزید بر علت شد با اون تند تند فینگلیش مینویسم خودش فارسیش میکنه امروز درست بود خدا را شکر
کمند لاقل اگه این احساس بود هم خوب بود ادم بیشتر دقت میکنه لامصب بالکل یادم میره زخمهام و روز از نو روزی از نو

دزی جمعه 8 خرداد 1394 ساعت 17:46

تو بنویس تکراری هم باشه روزات ما قبول داریم. مگه روزهای بقیمون چطوریه؟
می دونی بعضی وقتها تنهایی خیلی خیلی بهتر از جمعیه که توش بهت نارو زده بشه.
آخ آخ تو هم این مرض رو داری پس؟ بابد باور کنیم که ما سوپرمن نیستیم و قرار نیست جهان رو نجات بدیم. اگه می فهمیدیم نصف مشکلاتمون حل بود به خدا.

چشم مینویسم دیروز اتفاقا اتفاقای غیر تکراری افتاد تا شب مینویسم انشاالله
اره موافقم دزی بعضی وقتها سخته اما در کل خیلی خوبه
وای نگو تو هم واقعا باید رو خودمون کار کنیم رفیق فکر میکنم ما که خارج ایرانیم بیشتر حسش میکنیم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.